راهی که آمدیم- قسمت ۱۲۹- انتقال مجاهدين از عراق به آلبانی و ديگر كشورهای اروپايی

برادر سیاوش در مرور تاریخچة مجاهدین به روزهای پایانی لیبرتی نزدیک می‌شویم. مجاهدین پس از تبدیل سنگستان لیبرتی به گلستان و با عبور از موشک‌باران‌ها، شهادت‌ها و جراحت‌ها، در آستانة هجرت از عراق به آلبانی هستند. اگر امکان دارد شرایط را برایمان توضیح دهید.
یک پیروزی کلان برای مجاهدین
در يك اقدام مشترك دولت آمريكا و سازمان مجاهدین و با پذيرش دولت آلباني مجاهدين در چند سری به آلباني منتقل شدند. آخرين سري در شهريور ۱۳۹۵ كمپ ليبرتي را ترك كردند. رژيم آخوندي بسيار تلاش كرد كه مانع اين انتقال شود وتمامي امكانات خود را بكار گرفت كه اين انتقال انجام نشود چرا كه قصد داشت مجددا همانند اشرف در ليبرتي نيز يك قتل عام از مجاهدين را انجام دهد چون ميدانست كه اگر مجاهدين از عراق به آلباني منتقل شوند ديگر کاری از دستش ساخته نیست لذا اين هجرت بزرگ يك شكست استراتژیک براي رژيم آخوندي و متقابلا يك پيروزي استراتژیک براي مجاهدين وارتش آزادیبخش و مقاومت مردم ايران بود .
برادر سیاوش شما الان از پیروزی استراتژیک صحبت می‌کنید. چرا؟ چرا پیروزی استراتژیک؟ چرا از این ترم استفاده می‌کنید؟
1.رژيم براي اينكه مانع اين انتقال شود انبوهي حكم ساختگي عراقي از قضائیه عراق تهيه كرد كه طبق اين احكام مجاهدين نميتوانستند از عراق خارج شوند .
2. همچنين رژيم آخوندي از طریق انترپل(پلیس بین الملل) تعدادي از مسئولین سازمان و فرماندهان ارتش آزادیبخش را در ليست قرمز قرار داد تا بازهم مانع خروج آنها از عراق بشوند.
3.همچنین انتقال از اشرف به لیبرتی با این محمل بود که مقدمه ای برای خروج مجاهدین از عراق طی ۶ ماه توسط سازمان ملل و ارگانهای بین المللی بشود اما توطئه های رژیم این طرح را به شکست کشاند و به فراموشی سپرد زیرا هدف رژیم و دولت مالکی اقدام برای نابودی مجاهدین در لیبرتی بود. اما نهايتا تمامي اين توطئه ها با پایداری مجاهدین و کارزارهای بین المللی شكست خورد و مجاهدين توانستند تا آخرين نفر كمپ ليبرتي را ترك كرده و به آلباني بروند و رژیم را غافلگیرکنند. در اين پيروزي دو عامل تعيين كننده وجود داشت .
4.مجاهدین به طور جمعی و یکپارچه و در هیأت تشکیلاتی خود به آلبانی منتقل شدند و این عامل بسیار مهمی در به دست آمدن پیروزیهای بزرگ بعدی بود. که اگر مجاهدین در کشورهای مختلف پراکنده می‌شدند، مشکلات و تضادهای ناشی از این پراکندگی، انرژی کلانی را که باید صرف سرنگونی رژیم می‌شد، به هرز می‌داد.
5.محصول این یکپارچگی تشکیلاتی، از جمله ایجاد اشرف۳ بود که به واقع آمادگاه سرنگونی و به مثابه اولین کانون شورشی الهام‌بخش هزاران کانون شورشی در سراسر میهن است.
برادر سیاوش شما در رابطه با پیروزی استراتژیک مجاهدین به عوامل مختلفی اشاره کردید. از جمله غلبه بر حکم‌های ساختگی قضائیة عراق، غلبه بر توطئة با استفاده از انترپل، اینکه می‌خواستند قتل‌عام دیگری در لیبرتی به‌راه بیندازند، و رژیم نمی‌خواست مجاهدین منتقل شوند و غافلگیر شد. از این نام بردید که مجاهدین به صورت تشکیلاتی و یکپارچه به آلبانی منتقل شدند. و در نهایت هم به اشرف۳ اشاره کردید. این پیروزی‌ها، پیروزی‌های کمی نیست. همینطور که گفتید یک پیروزی استراتژیک است. ولی پیروزی که به صورت خودبخودی به دست نمی‌آید. بر عوامل و پایه‌هایی استوار می‌شود. عوامل و پایه‌هایی که منجر به این پیروزی شدند چه بود؟
اولین عامل در به دست آمدن این پیروزها، مقاومت و پايداري مجاهدين در ليبرتي بود. میدانیم که در حمله موشكی ۷ آبان ۱۳۹۴ به لیبرتی كه ۲۴ تن از مجاهدین شهيد شده و صدها تن نيز مجروح شدند. نقش مهمی در تصمیم‌گیری دولت آلبانی برای پذیرش جمعی مجاهدین، به رغم تهدیداتی که از جانب رژیم تروریستی آخوندها احساس می‌کرد، داشت.
عامل دوم…..